نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

تولد دوباره ام

دلنوشته مادرانه

دخترکم امروز آخرین روز فروردین ماهه. دیروز برای آخرین بار برای گچگیری پای ایلیا رفتیم مطب دکتر آذرپیرا. فدات شم عزیزدلم که تو این چند ماه پابه پای داداشی باهامون دکتر اومدی ولی بالاخره تموم شد. دیروز صبح دکتر رباطهای پای ایلیا رو با یه عمل سرپایی کوچولو باز کرد و بعد ازون پاهاش رو گچ گرفت. داداشی زبون بسته خیلی بیتابی میکرد ، تا شب آروم نمی گرفت و یک نفس گریه میکرد. بابایی دیروز نتونست باهامون بیاد واسه همین من و تو و عمه جون مجبور شدیم با آژانس بریم. برخلاف تصورم که فکر میکردم مثل همیشه یکی دوساعته کارمون تموم میشه و برمی گردیم خونه ، دقیقاً از ساعت 10 صبح تا 2بعد از ظهر طول کشید . وقتی برگشتیم خونه بوی سوختگی غذا تمام ...
31 فروردين 1395

عشق مامان

خوبی که عروسکم؟ چند روز پیش کار با قیچی رو بهت یاد دادم آخه خیلی دوست داشتی یاد بگیری و همیشه میگفتی. یه قیچی کوچولو داری که از صبح تا شب مشغول چیدن کاغذ هستی. یه عالمه کاغذ باطله بهت میدم آخرشم کم میاری و هرچیزی که ببینی میاری میگی " مامان اینو لازم نداری بچینم؟" از قبض برق و آب گرفته تا مدارک ماشین بابایی.  خلاصه مامانی هر روز مشغول جمع کردن کاغذهای ریز و درشت از همه جای خونه اس. ظهرا اگه یه کم دراز بکشم بعدش میبینم همه جا رو پر از کاغذ کردی.  یه چیز دیگه اینکه خیلی وقته به فکر هواپیماسواری افتادی. هردفعه که صدای هواپیما میشنوی یا تو آسمون میبینی که میشه هر روزِ خدا غُر میزنی که " من دوست دارم سوار هواپیما شم" " ...
28 فروردين 1395

دخمرطلا

عشقم سلام. آخرین دقایق شبه و بعد از یک روز پرکار و پر از خستگی چشمام هم حسابی درد گرفته اما دلم نمیاد قبل از گذاشتن این پست بخوابم. میخوام از خوشمزه بازیهای این روزات بگم که میترسم اگه زودتر ثبتش نکنم مشغله زیاد اونا رو از ذهنم پاک کنه. اول از همه یه تشکر بهت بدهکارم عزیز دلم که پابه پای من و داداشی باهامون دکتر میای و صبوری میکنی دخترکم. جایزه خوب بودنت دو تا اسباب بازی بود که بهت قول داده بودم به انتخاب خودت برات بخرم و خوشحالم که حسابی خوشحالت کرد . وقتی مشغول کارم خیلی دوست داری کمکم کنی بهت میگم شما نمیخواد زحمت بکشی خودم کارامو میکنم. میگی:" میخوام زحمت بکشم کاراتو برات انجام بدم خب" قرررررررربونت برم من. مرتب به...
24 فروردين 1395

...

پنجم فروردین ماه ، الناگلی کنار هفت سین خاله فرحناز ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ...
5 فروردين 1395
1