اولین سفر استانی
سلام دخمل گلی. اگه گفتی امروز کجا بودیم؟ با خاله مهناز و مژگان و مامان بزرگ رفته بودیم استهبان. آخه دخترخاله تون دانشگاه اونجا قبول شده و ازم خواسته بود که واسه کارای ثبت نام و انتخاب واحد باهاش برم. صبح زود حرکت کردیم و ساعت 9 دانشگاه بودیم. شما تو ماشین پیش مامان و خاله موندی منم با مژگان رفتم و تا ظهر کارمون تموم شد. حالا اینکه الناگلی اونجا حسابی خودش رو کثیف کرده بود و خاله توی دستشویی دانشگاه اونم جلوی دانشجوها تمیزت کرد بماند. من که بیرون وایسادم و کلی با مژگان خندیدیم. واسه صرف ناهار هم رفتیم آبشار استهبان . تا شب دیگه خونه بودیم و خوش گذشت.
تازه این مسافرت استانی بود. الناگلی یه مسافرت خارج از استان هم در پیش داره، کی؟ همین فردا. کجا؟ بندر گناوه. آخ جووون. الهی به امید خودت. اینم عکس امروزت در استهبان؛
فدات شمممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی