نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

تولد دوباره ام

عاشورا

1391/9/5 21:36
نویسنده : فاطمه مامان
117 بازدید
اشتراک گذاری

السلام علیک یا ابا عبدالله ...

امروز روز عاشورا بود عزیزم. ما هم چون تعطیلات امسال به شنبه و یکشنبه خورد از چهارشنبه شهرستان هستیم. می دونی دختر قشنگم ، یه رازی رو میخوام بهت بگم که عاشورای پارسال از آرزوهای بزرگم بود. عاشورای پارسال، اوایل بارداری من بود یعنی تازه فهمیده بودم که باردارم. نمی دونم چرا اما اون موقع آرزو میکردم که خداوند یه دوقلو نصیبم کنه تا بارداری و زایمان رو یکبار واسه همیشه تجربه کنم. شاید اون روز این خواسته، بزرگترین آرزوی من بود بخصوص که مامانم هم دوقلوزا بوده و منم فکر می کردم واسه منم بعید نیست که این اتفاق بیفته. آخه هرجا که بچه های دوقلوی شبیه هم رو میدیدم دلم خیلی خیلی میخواست که منم صاحب دوقلو بشم.

اما همیشه خدا مصلحت بنده هاش رو بهتر می دونه عزیز دلم. چند ماه بیشتر نگذشته از به دنیا اومدنت اما سختیها کشیدم تا همین سه چهار ماه گذشته. خدا رو خیلی زیاد شکر می کنم بخاطر بودنت و بلافاصله یادم میفته که خدا رو شکر کنم برای یکدونه بودنت. آخه تو یه دونه جیگر فسقلی تمام وقتم رو به خودت اختصاص دادی چه برسه به اینکه دو تا بودین. واااااای خدای من ، حتی تصورش سخته. تازه یه چیز دیگه هم هست از وقتی تو رو دارم فکر می کنم بچه های دوقلو خیلی بهشون ظلم میشه آخه مامان بیچاره نمی دونه به کدوم یکیشون رسیدگی کنه اگه هر کدوم بخوان مثل تو خودشون رو لوس کنن و همش تو بغل مامانی باشن و دم به دقیقه شیر بخورن که دیگه خدا به داد مامانشون برسه.

وقتی مادر میشی تازه می فهمی معنی بهشت زیر پای مادران رو. تازه میفهمی چه سختیهایی که مادرت بخاطر تو، بی هیچ چشمداشتی ، به جون و دل خریده و تو اونقدر که باید، قدرش رو ندونستی. حالا که مادر شدم قدر مامان گلم رو خیلی بیشتر میدونم.

خلاصه عروسکم واقعاٌ مادر بودن کار سختیه اما سخت تر از اون مادر خوب بودنه که امیدوارم خداوند توفیق این دومی رو هم نصیب من و تمام مامانای دنیا کنه.

دوستت دارم عزیزم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)