نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

تولد دوباره ام

بهبودی دخملیم

1391/9/13 20:42
نویسنده : فاطمه مامان
100 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک مامان ، درد و بلات به جونم...

خدا رو شکر امروز بهتر بودی و خنده رو لبت بود عزیزم... چشمم که به سوختگی دستت میفته اعصابم خورد میشه و به خودم بد و بیراه میگم، هرچند مقصر اصلی باباجونتون بود. تنها خوبیش هم همین بود وگرنه هرکسی به جز خودش حسابش با کرام الکاتبین بود. اما بذار یه چیزی بهت بگم ، دیشب بهم گفت وقتی اینطوری شدی و من بغلت کردم خودشم از گریه تو گریه اش گرفته. بابایی شماست دیگه خوشا به احوالتون. بغل

خلاصه امروز خیلی نگران تاول دستت بودم، می ترسیدم پوستش کنده شه و دردت بیاد. با استرس و نگرانی بردمت حمام که کلی هم خوشحال شدی و آب بازی کردی. راستی دوست جدیدم که مشهدیه از بابایی شنیده بود که دستت سوخته. عصری اومد پیشمون و برات یه پیشی کوچولوی خوشگل آورد که راه میره و میو میو میکنه؛ راستکی که نه ، عروسکیه.  دستش درد نکنه.

قربون اون دستای کوچیکت برم که به قول مژگان اولین زخم زندگی رو خورد. خدا کنه آخریشم باشه فرشته قشنگم...میمیرم برات مامانی. بوس.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)