پنج ماهگی عروسکم
خوشگلم امروز تو خونه پیش بابایی موندی و من با مژده رفتیم خرید. یعنی من که خرید نداشتم . چون مژده ازم خواست رفتم تا بهش کمک کنم واسه خرید کادوی تولد نیما. خلاصه مامانی این دخترخاله ات کشت منو، تا ست اصلاح و یه بلوز خرید . انقدر واسه زود برگشتن پیش تو حرص خوردم که فروشنده ها هم متوجه میشدن.
مرسی کلوچه مامان که انقدر دخمل خوبی هستی و پیش بابایی موندی. خدایا ممنونم بخاطر فرشته کوچولوی ناز و آرومی که بهم بخشیدی.
راستی امروز دقیقاً پنج ماهه شدی گلم... مبارک باشه ...
دوستت دارم هزااااااار تا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی