نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

تولد دوباره ام

ماجرای دوچرخه جدید

1396/3/17 23:49
نویسنده : فاطمه مامان
240 بازدید
اشتراک گذاری
سلام گل گلی مامان...
چطوری خوشملکم؟
میدونم که خیلی خوبی... آخه بالاخره دیروز صاحب یه دوچرخه نو شدی.
یه مدت بود- یعنی چیزی حدود ۵، ۶ماه- که دوچرخه شما خراب شده بود. تیوپش کم باد شده بود و باید عوض میشد ولی انگار دیگه تو بازار موجود نبود. واسه همین بابامحمد قول داده بود برات یه دوچرخه نو بخره. اما میدونی که انقدر بابایی شما گرفتاره که حتی عمل کردن به قولاش حسابی زمان میبره.
چند بار بهش گفتم این دخملیش همش تو خونه سر مامانی غُر میزنه واسه دوچرخه ...
هر بار میگفت اولین فرصتی که وقت کنم چشم میریم واسش میخریم...
اما دیروز ظهر که تازه از سر کار اومده بود و دراز کشیده بود بدو بدو اومدی رو شکمش نشستی و خیلی خوشمزه گفتی:" بابا بگو ببینم بالاخره کی میخوای واسم دوچرخه بخری؟ تو فقط بگو..."
باز با یه اخم خوشمزه تر گفتی:" همممممه بچه های ایران دوچرخه دارن فقط من ندارم"...
حالا من و بابا
دیگه اینجا بود که بابایی اخم دختری رو طاقت نیاورد و با اینکه روزه بود و تشنگی و گرسنگی بُرده بودش، گفت "باشه بابایی یه کم بخوابم بعد بیدارم کن بریم واست بخرم"...
حالا تو
اون لحظه هم رسید و دخملیمون با یه دوچرخه بزرگ و خوشگل برگشت به خونه...
مبارکت باشه عروسکم... الهی خنده همیشه مهمون لبات باشه گلم...
یه چیز بامزه دیگه؛ امروز که داشتم دوچرخه سواری تو رو تماشا میکردم یهو گفتی ؛ "مامان دوست داری دوچرخه داشته باشی" با جواب مثبت من گفتی: " آخه اون دوچرخه فروشیه همش دوچرخه بچه گونه داشت، میخوای به بابا بگم برات یه دوچرخه مامان گونه بخره؟"
منو میگی ترکیدم از خنده... قربون اون حرف زدنت برم بامزه من...
عاششششششقتممممم

پسندها (4)

نظرات (0)