النای گریون من
عصر اولین روز سال جدید ما هم به رسم معمول رفتیم شهرستان تا دید و بازدیدها ی نوروزی انجام بدیم.
کنار دریاچه از شلوغی مسافران نوروزی جای سوزن انداختن نبود. ما هم یه کم اونجا توقف کردیم غافل از اینکه خانومی واسه قایق سواری نقشه کشیده اونم تو اون شلوغی جمعیت .
همینکه از ماشین پیاده شدی گیر دادی که الان میخوای قایق سواری کنی. اما حتی اگه تا شب می ایستادیم نوبت به ما نمیرسید.
هرچی بابایی برات توضیح میداد که ما هفته ای یکبار تو این مسیر رفت و آمد میکنیم و دفعه بعد که خلوت میشه حتما تو رو میبره قایق سواری اصلا گوش نمیدادی و مثل بارون بهار گریه میکردی.
مامانی هم هرجوری خواست تو رو راضی کنه نشد که نشد.
اینم چندتا عکس از دخملی گریون ؛
همیشه که نباید تو عکساش بخنده عروسکم ...
قربون اشکات بره مامان...
️️️️️️️️️️️️
️️️️️️️️️️️️
️️️️️️️️️️️️
️️️️️️️️️️️️