فیل سواری دخملی
اینم فیل سواری امشب دخترکم...
اینجا یه بلواره که همیشه تو راه رفتن به شهرستان این فیل رو میدیدی و بلند بلند داد میزدی:" آقافیله آقافیله" بعد مثلا میخواستی قسم بدی که بابایی تو رو ببره پیشش. میگفتی:" بخدا دوست دارم سوارش شم، بخدا بریم پیش آقافیله من سوار شم."
خلاصه آرزو داشتی سوارش شی. اما بریدگی واسه دور زدن و رفتن به اون سمت اتوبان خیلی دور بود و بابایی هردفعه قول میداد موقع برگشتن که از اون سمت رد میشیم پیاده شیم که دخملیش از نزدیک تماشاش کنه. از قضا هر دفعه هم موقع برگشتن دیروقت بود و شما به محض حرکت، تو ماشین خوابت میبرد.
فقط دیشب چون نزدیک غروب بود و زودتر از همیشه برگشتیم شیراز بیدار بودی و بالاخره به مراد دلت رسیدی عشقم.
بابایی تو تاریکی یه عکس ازت انداخت که هرچند پشت گوشهای بزرگ این آقافیله گم شدی ولی برات میذارمش اینجا عزیزکم ...