نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

تولد دوباره ام

یه جمعه عالی

1396/3/9 23:15
نویسنده : فاطمه مامان
138 بازدید
اشتراک گذاری

 

دخملی خوشگلم.

جمعه گذشته حسابی بهمون خوش گذشت. با همه خاله ها و بچه هاشون مهمون مامان بزرگ بودیم و رفتیم بیرون. بعد از ظهر بابایی میخواست زودتر بره خونه اما قرار شد ما بمونیم و بعد با مامان بزرگ اینا  بریم. آخرین لحظه داداشی هم به زور بغل بابایی شد و باهاش رفت. تو مسیر برگشت که یه جاده طولانی خاکی بود با خاله اینا قسمت پشت پیکاپ دایی حمید سوار شدیم و حسابی خاک خوردیم ولی حسابی هم از ته دل خندیدیم.  میتونم بگم با تمام گرفتاری و دغدغه خوب شدن پای داداشی، حدود دو سال بود که واقعا اینطوری نخندیده بودم و بهم خوش نگذشته بود عزیز دلم. 

اما این روزا روزی هزار بار خداروشکر میکنم که بالاخره روزهای خوب رو توی تقدیرمون گذاشت ...

خلاصه عصری رفتیم یه جایی کنار آب. تو هم اونقدر آب تنی و بازی کردی که بعد از یک ساعت که از آب بیرون اومدی همینکه تو ماشین دایی لباسهای خیست رو از تنت بیرون آوردم و یه لحظه رفتم که از تو کیفم برات لباس بیارم دیدم خوابت برده فدات شم. 

امیدوارم همیشه خوشحال باشی و لبخندت کمرنگ نشه دخترکم...

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)