نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

تولد دوباره ام

★بهــــــترین بـــــــــاش★

1397/5/14 19:32
نویسنده : فاطمه مامان
181 بازدید
اشتراک گذاری


بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافه‌اش
اما حرفش هیچ وقت از یادم نمی‌رود، می‌گفت :
زندگی مثل یک کلاف کامواست !
از دستت که در برود می‌شود کلاف سردرگم، گره می‌خورد، می‌پیچد به هم، گره‌گره می‌شود .
بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگ‌تر می‌شود، کورتر می‌شود، یک جایی دیگر کاری نمی‌شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید، یک گره ظریفِ کوچک زد !
بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد، محو کرد، یک جوری که معلوم نشود، یادت باشد گره‌های توی کلاف همان دلخوری‌های کوچک و بزرگند، همان کینه‌های چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و تهش را برید
زندگی به بندی بند است به نام «حرمت»؛
که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.

✍سیمین بهبهانی
پسندها (6)

نظرات (4)

mahsamahsa
14 مرداد 97 21:22
چه متن زيباييبغل
فاطمه مامان
پاسخ
♥♥
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
14 مرداد 97 23:12
چه متن زیبایی.گل
فاطمه مامان
پاسخ
♥♥
maman faribamaman fariba
15 مرداد 97 2:09
عالیتشویق
فاطمه مامان
پاسخ
♥♥
یه مامانیه مامان
15 مرداد 97 6:32
خیلی زیبا و آموزنده بود
ممنون از انتخابتونگل
فاطمه مامان
پاسخ
♥♥