نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

تولد دوباره ام

دلتنگی 😔

1399/5/1 9:41
نویسنده : فاطمه مامان
306 بازدید
اشتراک گذاری

خانه ایی که تو در آن قدم می زدی ...
نفس می کشیدی
لبخند می زدی
غم چه می دانست چیست؟
تاریکی را از کجا می شناخت ؟!!
شب را چگونه درک میکرد ؟!
تو خودت آفتاب بودی و ماه تمام
پیامبری بودی با رسالت عشق
تا آرزوهایم را با دست های سبز دعایت به آستان اجابت برسانی
تا تو را داشتم
جهانم بهشت بود پدر ...
همه چیز تمام بود
نمیدانم چه شد
درخت نارنج،
داخل حیاط...
مادرم روی تخت،
پدرم کنارش،،،
--در قاب!

بغضی به مهمانی گلویم آمده است
در این میان
یک چیز کم است،
-- تو!!!

کاش میان این خانه،
--قدم می‌زدی!
خیلی دلتنگتم بابا جونم
پسندها (2)

نظرات (1)

نرگسنرگس
1 مرداد 99 11:56
خدا بهتون صبر بده عزیزم.
فاطمه مامان
پاسخ
قربان شما ممنونم 😔