نفسمون النانفسمون النا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
مامانی النامامانی النا، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

تولد دوباره ام

روز پر دردسر

1391/2/2 21:0
نویسنده : فاطمه مامان
74 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم، امروز واسه مامان روز خسته کننده ای بود. از صبح تا ظهر سر کلاس فقط حرف می زدم. آخرش بچه ها صداشون دراومد و تذکر دادن که فکر بار شیشه خودم یعنی شما نازنازی مامان هم باشم. چاره دیگه ای نبود آخه بیست و سوم همین ماه آخرین جلسه کلاسهاست و هنوز مبحث زیادی مونده تا پایان کتابها.

خلاصه ظهر که از مرودشت برگشتم دوست داشتم بیام خونه و فقط بخوابم اما نمی شد چون وقت ویزیت داشتم واسه شما موچولوی نازم. خوبیش اینه که بیمارستان مادر و کودک تو مسیر برگشتمه و میتونم با یه تیر دو تا نشون بزنم. نتیجه چکاب اینکه همه چیز اوکی بود و جیگر مامان در وضعیت خوب. منم سه کیلو اضافه وزن داشتم یعنی از 52به55.

بعد از اون هنوز نرسیده بودم خونه که بابایی زنگ زد و گفت عمواحمد تصادف کرده و با دلشوره رفتیم بیمارستان فرهمندفر. اما خدارو شکر بخیر گذشته بود و فقط یکی از پاهاش شکسته بود. ایشالا که زودتر خوب شه. وای عزیز مامان، نمی تونی تصور کنی چقدر خسته ام. فدای تو دوستت دارم. بوس. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)