روزهای پر استرس
سلام به النا خانومی خوشگلمون. ماه تولدمون هم داره به نیمه میرسه و هنوز افتخار ندادی که تشریف بیاری عزیزکم. من و بابایی خیلی وقته منتظرتیم. تاریخ زایمانم دهم تعیین شده ولی دکترم گفت وارد مردادماه که بشیم دیگه باید آماده باش باشی، ما هم از همون اول ماه استرس داریم. بابایی روزی صد بار تماس میگیره و حالم رو می پرسه. نمی دونی چقدر دلنگرونه. هرچی میگم بابا جون هر اتفاقی هم بیفته دیگه یه تلفن که می تونم بزنم و خبرت کنم اما باز نگرانه. خدا کنه یه موقع خوب بیای تا بابایی پیشمون باشه؛ بازم میگم من دلم روشنه بقیه اش با خداست.
الهی به امید خودت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی